91/12/21 - 02:00
شماره: 13911217000821
بخش اول/
وحدت جهان اسلام؛ چشم‌انداز آینده

خبرگزاری فارس: برای ایجاد وحدت مسلمین،باید اختلافات کهن با تعمیم آگاهی و گسترش معرفت اسلامی از بین رفته و هر مسلمان، پیروی از دین و آیین آسمانی را شعار خود قرار داده و در راه اشاعه حقایق اصیل آن و افزایش آگاهی‌های اسلامی بکوشد.

خبرگزاری فارس: وحدت جهان اسلام؛ چشم‌انداز آینده

چکیده

این نوشتار، به تبیین دانش «آینده‌پژوهی» و چشم انداز‌های فراروی جهان اسلام و گزارش و بررسی کتاب وحدت جهان اسلام با چشم‌انداز آینده می‌پردازد. این کتاب، توسط دکتر سید یحیی صفوی تدوین شده و در برگیرنده چهار فصل و سه ضمیمه است که در این نوشتار، مهم‌ترین مباحث آن را ارزیابی خواهیم کرد.

کلید‌واژه‌ها: آینده شناسی، هم‌گرایی، جهان اسلام.

مقدمه

مسلّم است که یاری گرفتن از باورها و ارزش‌های اسلامی، یکی از مهم‌ترین عوامل شکل‌گیری وحدت و همگرایی میان کشورهای اسلامی است. در حقیقت، با تکیه بر ارزش‌ها و باورهای مشترک، زمینه بهره جویی از ظرفیت‌های موجودِ جهان اسلام به منظور حفظ و ارتقای منافع مسلمین، امکان پذیر می‌شود. به نظر می‌رسد مواردی را می‌توان در زمره ظرفیت‌ها و قابلیت‌های اصلی جهان اسلام قرار داد؛ از جمله:

1. موقعیت ژئوپلتیک، ژئواکونومیک و ژئواستراتژیک کشورهای اسلامی؛ به گونه‌ای که کشورهای اسلامی از نظر ژئوپلتیکی، حساس و بر نظام جهانی تأثیرگذار هستند. همچنین می‌توان ادعا کرد این کشورها، از قلمرو جغرافیایی وسیع و جمعیتی بالا، دسترسی و سیطره بر تنگه‌ها و آبراه‌های راهبردی جهان، ذخایر عظیم انرژی، بازار مصرف گسترده و پرجاذبه، ایدئولوژی برون گرا با قابلیت طرح جهانی، سهم قابل توجه در شبکه ارتباطات جهانی برخوردارند؛

2. بهره مندی از کانون‌های معتبر ایجاد قدرت؛

3. امکان ارتقای نظام دفاعی در قالب ائتلاف و پیمان‌های دفاعی و تبدیل آن به یک قدرت مؤثر؛

4. وجود فرصت‌ها و تهدیدهای مشترک؛

5. آموزه‌های جهان شمول اسلام؛ به ویژه اندیشه مهدویت و حکومت فراگیر و جهانی مهدی موعود.

این کتاب ـ چنان که خود مؤلف به آن اذعان دارد ـ تلاشی نظری و البته تا حدی کاربردی است در زمینه تحقق آرمان وحدت کشورهای اسلامی که در حقیقت، انگیزه اصلی تألیف آن، فهم، تبیین و تولید محتوا دربارة وحدت جهان اسلام است.از دیگر رویکردهایی که در تدوین این کتاب به چشم می‌خورد، به ترویج نوعی ادبیات همگرایی با تأکید بر موضوع وحدت اسلامی است که مؤلف و سایر محققان در این اثر، کوشیده‌اند تا حد امکان به بسط و توسعه آن دست یابند. و البته آنچه در این کتاب، نمایان است، این است که بخش قابل توجهی از ادبیات موجود- که دربارة روابط و تعامل میان کشورهای اسلامی شکل گرفته است- بیشتر معطوف به مشکلات و اختلافات کهن جهان اسلام است و به نوعی بازگویی و بازپردازی دردهای تاریخی به شمار می‌رود.

البته چنان که خود نویسنده نیز اذعان کرده است، این امر در برخی موارد، اجتناب ناپذیر می‌نماید؛ چرا که به نظر می‌رسد در این ادبیات، راه گشایی و چاره سازی در متن و مشکل و مسأله اصلی، مورد اغماض و چشم پوشی قرار گرفته باشد.حال با این مقدمه ابتدا بحث مهم «آینده‌پژوهی» از دیدگاه نویسندة محترم بیان شده؛ سپس گزارشی اجمالی از فصل‌های کتاب ارائه می‌گردد.

آینده شناسی

با توجه به لزوم پرداختن به آینده و تلاش برای ساختن آن در راستای تأمین منافع جهان اسلام، ابتدا به بررسی مفهوم آینده‌اندیشی و ورود آن به عرصه مباحث علمی می‌پردازیم.

آینده‌پژوهی، در حقیقت تصمیم‌گیری مربوط به آینده در زمان حال است. دانش و بینشی که آینده‌پژوهی در اختیار محقق می‌گذارد، وی را در کسب موقعیت برتر در عرصه‌ی رقابتی یاری رسانده و در نتیجة فهم و درک نیروها و عوامل مؤثر در زمینه فعالیت‌های شخصی و سازمانی، او را دربارة تغییرات احتمالی آینده هوشیار‌تر‌می‌کند.در واقع، با استفاده از تصور حوادث ممکن و ارزیابی احتمالات، می‌توان خود و دیگران را برای آینده مجهز کرد. فرصت‌ها و چالش‌ها را شناسایی کرده و برابر آن یا برای به دست آوردن آن‌ها برنامه‌ریزی نمود.

بر این اساس، با کمک روش‌های آینده‌‌اندیشی، می‌توان به ایجاد یک دیدگاه مشترک در جهان اسلام اقدام کرد و بدین وسیله به یک وفاق عمومی رسید. اهمیت چنین همکاری یا وفاقی در سطح همة کشورها و همسو شدن همة نهادهای تأثیرگذار در راستای رسیدن به یک هدف مشترک، بر همگان روشن است.آینده اندیشی زمانی مؤثر خواهد بود که گسترة وسیعی از روندها و حوادث ممکن، شناسایی شده و سناریوهای گوناگونی را با جمع‌آوری اطلاعات از محیط‌های گوناگون فعالیت کشورها در امور اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، فناورانه و زیست‌محیطی در یک فرایند برنامه‌ریزی انعطاف پذیر تصور کنیم.

آینده اندیشی به مثابة علم

آینده‌اندیشی، به دیرینگی خودآگاهی تاریخی بشر است. از آن زمان که آدمی به هستی تاریخ‌مند و سپس، تاریخ‌مندی هستی خویش اندک آگاهی یافت، پیش‌بینی و نیز پیشگویی رویدادهای گوناگون آینده، به ویژه رویدادهای طبیعی و سیاسی ـ اجتماعی، از اهمیتی سرنوشت‌ساز برخوردار شد.جادوگران و طالع‌بینان، کنار تجربه آموختگان اندیشه‌گر قوم، هر یک به گونه‌ای، از سیر حوادث و آیندة پدیده‌های طبیعی و اجتماعی گفتند و پیش‌بینی روشمند فرا طبیعی نگرانه، در تعیین اسطوره‌های جهان و ادوار گوناگون سیر حوادث و نقش بازی شخصیت‌های فراتاریخی تبلور یافت و جهان‌نگری نظام‌مند هر قوم پدید آمد.[1]

می‌توان گفت مطالعات آینده، تقریباً با پایان جنگ دوم جهانی آغاز شد. نخستین کاوش‌های نظام‌مند در ساحت آینده را مؤسسة مطالعاتی رند در سال 1946م برای پنتاگون انجام داد. از همین‌جا پیدا است چه رابطة نزدیکی میان آینده‌پژوهی و مطالعات راهبردی وجود دارد.در اواخر دهة 1960 بود که آینده‌پژوهی شکل رسمی‌تری به خود گرفت و به عنوان یک حوزة جدید مطالعاتی پذیرفته شد. امروز هم دو سوم فعالیت‌های آینده‌پژوهی، توسط اندیشگاه‌های نظامی و شرکت‌های چند ملیتی انجام می‌شود. پژوهش‌های علمی نیز همین وضع را دارد.[2]

آینده‌پژوهی بیشتر در کشورهای صنعتی انجام می‌شود. این کشورها % 97 درصد بودجه‌ها وهزینه‌های آینده‌پژوهی را تأمین می‌کنند؛ اما جهان سوم که %80 جمعیت جهان را در خود جای داده است، تنها %3 فعالیت‌های آینده‌پژوهی را انجام می‌دهد.[3]مطالعات آینده‌اندیشی ـ هر چند از علوم اجتماعی بهره می‌برد ـ یک علم به شمار نمی‌آید.

آینده پژوهی، ناظر بر مطالعة «تحولات گوناگون یک وضعیت معین» از منظری گسترده بر پایة گزینه‌ها، انتخاب‌ها و سنجش پیامدهای یک تصمیم مشخص با فرض این تحولات است؛ به همین دلیل است که همیشه از «آینده‌ها» صحبت می‌شود، نه از یک آینده. هدف اصلی آینده‌پژوهی، تعیین اهداف مطلوب و روش دستیابی به آن‌ها، در میان‌مدت یا بلندمدت، با توجه به شرایط جاری است.

از وقتی انسان وجود داشته است، سعی بر این داشته که به نحوی آینده را پیش‌بینی کند و همواره با حرکت پیشاپیش جهان، هم از خطرات احتمالی در آینده پیش‌گیری کند و هم از فرصت‌هایی که برایش پیش خواهد آمد، بیشترین بهره را ببرد. وجود «اوراکل‌ها»[4] در یونان باستان که مردم، آنجا از خدایان خود دربارة آینده می‌پرسیدند، شاهدی بر این ادعا است.

در جهان کنونی که تغییر و تحولات، سرعت زیادی به خود گرفته، امکان کسب یک دیدگاه تقریبی از رویدادهای احتمالی یا یافتن حالات ممکن آینده (سناریوهای ممکن)، نه تنها امری مطلوب است، بلکه ابزاری لازم برای بقا (به مفهوم قابل قبول آن، یعنی پیدا کردن جایگاه مناسب در آینده و حفظ ارزش‌ها و آرمان‌های خود) و دفع تهدیدها و استفاده از فرصت‌های پیش‌رو، به شمار می‌آید.[5]

برخلاف وجود دیدگاه‌ها و تبیین‌های گوناگون در خصوص آینده‌اندیشی و آینده‌شناسی، علاقة آدمی به آینده، متن مشترک همة آینده‌شناسی‌ها را تشکیل داده است. آدمی همواره به دنبال یافتن روش‌های نظام‌مند و قانون‌مند برای پیش‌بینی تحولات آینده ـ به ویژه در ارتباط با پدیده‌های جوی و دیگر پدیده‌های طبیعی و همچنین پدیده‌های سیاسی و اجتماعی ـ بوده که این خود بر پیش‌فرض وجود نظم ویژه در سیر رویدادها استوار بوده است.

با توجه به توضیحاتی که تا کنون داده شد، می‌توان سه هدف برای آینده‌پژوهی نام برد:

1. تصویر حوادث ممکن؛

2. ارزیابی احتمالات و یافتن حوادث محتمل؛

3. تصمیم‌گیری در راستای امور ترجیح داده شده.

در اغلب روش‌های آینده اندیشی، بر یک یا دو هدف از اهداف فوق تمرکز می‌شود، نه بر همة آن‌ها؛ به همین دلیل، ما همواره برای رسیدن به یک آینده‌پژوهی ایده‌آل با نتایج بهتر، به استفاده از چندین روش مختلف نیاز داریم؛ برای مثال، تحلیل روندهای کنونی، اطلاعات سودمندی دربارة حوادث ممکن و محتمل می‌دهد؛ یعنی، با مطالعة روندها می‌توانیم ادامه یافتن یا نیافتن آن را بررسی کنیم؛ ولی این کار دربارة این که چه آینده‌ای را ترجیح می‌دهیم و راه رسیدن به آن چیست، هیچ اطلاعاتی به ما نمی‌دهد؛ در نتیجه، استفاده از تکنیک‌های مختلف، ضروری است.[6]

کشف و پردازش چشم‌انداز آینده

دستیابی به نقاط کانونی[7] مطلوب در همگرایی میان کشورهای اسلامی، ضرورت ترسیم چشم‌انداز مطلوب برای چنین همگرایی را اجتناب‌ناپذیر می‌سازد. چشم‌انداز، آینده‌ای واقعی، معتبر و جذاب برای کشورها است. چشم‌انداز، آیندة واقعی و معتبر مقاصد و اهداف است که مقصد یا وضعیت آیندة خواست‌هایی را تعریف می‌کند که یک فرد یا گروه، آن‌ها را به نحو خاصی مطلوب می‌یابد.

چشم انداز آیندة صحیح، ایده‌ای آن‌چنان قدرتمند است که با فراخوانی انرژی‌ها، استعداد و منابع، زمینه را برای تحقق ایده‌ها و آرمان‌ها فراهم می‌کند. با وجود چشم‌انداز آینده، راهبردها می‌توانند سنجیده و فعال شوند و این امکان را می‌یابد که فرصت‌هایی برای خود بیافریند و زمینه‌ها و امکان‌های واقعی برای نوآوری و تغییر فراهم کند.معیارهای اصلی، برای شناخت چشم‌انداز آیندة صحیح عبارتند از:[8]

ـ چشم‌انداز آینده، تا چه حد آینده‌محور است؛ یعنی بر فرضیه‌های منطقی دربارة آینده استوار است، تا این‌که فقط طرحی دربارة وضع موجود باشد؟

ـ چشم‌انداز آینده، تا چه حد آرمانی است؛ یعنی تا چه حد همگرایی را به آیندة روشن بهتری هدایت می‌کند؟

ـ چشم‌انداز آینده، تا چه حد با تاریخ، فرهنگ و ارزش‌های سازمان، هم خوانی دارد؟

ـ چشم‌انداز آینده، تا چه حد استانداردهای تعالی را به کار می‌گیرد و ایده‌آل‌های بلند را منعکس می‌کند؟

ـ چشم‌انداز آینده، تا چه حد مقصد و جهت را روشن می‌کند؟

ـ چشم‌انداز آینده، تا چه حد الهام‌بخش اشتیاق و مشوق مشارکت است؟

زمانی که تک تک اعضا، خود را در چشم‌انداز آینده سهیم و نقش‌آفرین بدانند، به اقتدار و اختیار دست می‌یابند و برای اقداماتی که چشم‌انداز آینده را پیش می‌برد، توانمند می‌شوند. آن‌ها می‌دانند چنین اقدام‌هایی بسیار ارزشمند است و از سوی همة کسانی که در این تصور سهیم هستند، قانونی و مفید به حساب می‌آید.برای کشف و پردازش یک چشم‌انداز آیندة نوین، راه‌های بسیاری وجود دارد. فرایند ایجاد چشم‌انداز آینده، شامل چهار مرحلة زیر است:[9]

1. ممیزی چشم‌انداز آینده: در این مرحله، پرسش‌هایی دربارة ماهیت اساسی همگرایی، روش تحقق و جهت کنونی آن مطرح می‌شود.

2. دامنة چشم‌انداز آینده: در این مرحله، ذی‌نفعان عمدة همگرایی، مطالعه و بررسی می‌شوند. به همین ترتیب، سنجش مطلوب عملکرد و نیز رهنمودهای لازم برای بیانیه‌های پیشنهادی چشم‌انداز آینده بررسی می‌شود.

3. محتوای چشم‌انداز آینده: این مرحله فرصتی است برای در نظر گرفتن امکان توسعه در آینده؛ مانند توسعة اقتصادی، فناورانه، اجتماعی و جز این‌ها که می‌تواند بر انتخاب جهت مطلوب همگرایی تأثیر گذارد.

4. انتخاب چشم‌انداز آینده: این، آخرین مرحله است که طی آن، چشم‌انداز آینده‌های هم نهشت در نظر گرفته می‌شود، با هم مقایسه می‌شوند و سرانجام به انتخاب ساختار بیانیة چشم انداز آیندة جدید می‌انجامد.

یکی از مؤثرترین و کارآمدترین تکنیک‌های آینده‌پژوهی که برای تحقق چشم‌اندازها استفاده می‌شود، سناریوسازی است. در سناریوسازی، آینده ذاتاً غیر قابل شناخت است؛ اما به کمک سناریو می‌توان در شکل بخشیدن به چشم‌انداز ترسیم شده، نقش‌آفرین بود؛ می‌توان رخدادهای آینده را به صورت غیر محتمل و محتمل و همچنین مطلوب و نامطلوب تقسیم‌بندی کرده و سپس اقداماتی انجام دهیم، تا احتمال رخدادهای مطلوب افزایش یابد یا برعکس، از ظهور رخدادهای محتمل، اما نامطلوب جلوگیری کنیم.[10]

با نگاهی ساده به موقعیت‌هایی که یک دولت یا مجموعه‌ای از دولت‌های همگرا شاید در آینده با آن‌ها روبه‌رو شوند، می‌توان پنج نوع سناریوی متمایز را شناسایی کرد. در نوع اول، فرض می‌شود روند‌های جاری، بدون تغییرات مهم به «مسیر عادی» خود ادامه خواهند داد و آن را «سناریوی بدون شگفتی» می‌نامند. در نوع دوم، فرض می‌شود آینده، «بهتر» از گذشته خواهد بود و آن را «سناریوی خوش‌بینانه» می‌نامند.

در نقطة مقابل این سناریو، «سناریوی بدبینانه» قرار دارد که برای موضوع مورد نظر، آیندة «بدتری» را نسبت به حال و گذشته لحاظ می‌کند. دو نوع دیگر از سناریوها عبارتند از: «سناریوی فاجعه» که در آن حوادث و «بحران‌های غیر منتظره» رخ خواهند داد و همچنین «سناریوی معجزه» که در آن، رویدادهای «بسیار خوب باور نکردنی» در آینده به وقوع می‌پیوندند.[11]برای فعالیت در دنیای سرشار از عدم قطعیت، رهبران و دولتمردان باید مفروضات خود را دربارة مسیر حرکت جهان، با پرسش‌های فراوان «اگر این طور شود چه؟» به چالش بکشند تا بتوانند جهان آینده را واضح‌تر ببینند.[12]

هدف برنامه‌ریزی بر پایة سناریو، کمک به رهبران و مدیران برای تغییر نگرش آن‌ها به «واقعیت‌های پنداری» و نزدیک کردن هر چه بیشتر دیدگاه آن‌ها به «واقعیت‌های موجود» یا «واقعیت‌های در حال ظهور» است. نتیجة نهایی برنامه‌ریزی بر پایة سناریو، ترسیم یک نقشة درست و دقیق از آینده نیست؛ بلکه هدف آن، اصلاح و بهبود نظام‌مند تصمیم‌های مربوط به آینده است.[13]پس از تبیین بحث «آینده پژوهی»، اکنون نگاهی اجمالی به فصل‌های کتابوحدت جهان اسلام، چشم‌انداز آینده می‌پردازیم.

فصل اول؛ مقدمه نظری وحدت جهان اسلام

در آغاز این فصل که به مباحث نظری دربارة وحدت جهان اسلام و انواع آن و نیز ریشه یابی و شکل‌گیری اختلافات در جهان اسلام اختصاص یافته است، نویسنده کتاب به فرازی از سخنان مقام معظم رهبری در هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران اشاره می‌کند که مضمون آن به زعم نویسنده، همان لزوم وحدت جهان اسلام است که در ابعاد گوناگون مکتبی، عقیدتی و عقلانی ضروری است.

در ادامه، برای بررسی هر یک از این ابعاد فوق، به اهمیت ترسیم چشم‌انداز در اسلام پرداخته و با ذکر نمونه‌های متعددی از آیات قرآنی بر این نکته تأکید می‌کند که قرآن، مسلمانان را به توجه به آینده و تلاش برای شکل دهی به آن دعوت کرده است؛ آیاتی از قبیل آیه 18 سوره حشر، آیه 185 سوره اعراف و آیات 85 سوره نمل، 12 سوره یوسف، 23 سوره کهف، 34 سوره لقمان و آیه 26 سوره قمر.

چنان که در این آیات پیش گفته اشاره شد، اسلام، چشم اندازی از حیات زمینی و آخرتی را ارائه می‌کند که پیامش به بشر این است که سرنوشت خود را بجوید و در همة امور زندگانی خود، رویکردی پویا اختیار کند؛ اما خلاف چنین غنای دینی و آموزه‌های والایی که مسلمانان را به تفکر در گذشته و چاره اندیشی برای آینده فرا می‌خواند، باید اذعان کرد که مسلمانان، تاکنون هیچ چشم‌انداز و آینده‌ای را در قالب امت واحد برای خود ترسیم نکرده‌اند؛ همچنان که مهدی المانجرا، آینده پژوه مراکشی گفته است: «واقعیت تکان دهنده، این است که دنیای اسلام، کنترلی بر سرنوشت خود ندارد و در بسیاری از موارد، تنها استقلال صوری دارد. دولت‌های اسلامی، چشم‌انداز شفاف و روشنی از آینده و الزامات آن ندارند».[14]

پس از توجه به آینده و ترسیم چشم‌انداز برای آن، وحدت جهان اسلام، حائز اهمیت می‌نماید؛ به گونه‌ای که یکی از مهم‌ترین گام‌هایی که باید در راستای ترسیم چشم‌انداز جهان اسلام برداشته شود، ایجاد هم صدایی و وحدت میان امت اسلامی است؛ چنان که به نظر می‌رسد بدون دستیابی به وحدت کلمه، بر اساس آموزه‌های دین اسلام، ترسیم هر چشم اندازی برای امت اسلامی، امری دشوار و غیر قابل حصول باشد.

اتحادیه امت اسلامی، به معنای مجموعه همگرایی از دولت- ملت‌های اسلامی، به منزله یک واحد جهانی رهایی بخش و وحدت گرا، متشکل از جوامع و حکومت‌های اسلامی است. مفهوم امت، ثقل و مرکزیت این اتحادیه را شکل می‌دهد و در حقیقت، چارچوب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، فناوری و نظامی جهان شمول نظام اسلامی است.

اندیشه اسلامی را در ارتباط با وحدت سیاسی، از دو دیدگاه می‌توان مورد توجه قرار داد: یک دیدگاه، عواملی که باعث همگرایی در مقاطعی از تاریخ سیاسی اسلام بین ملل و اقوام مختلف شده و دیگری، شناسایی نیروهای واگرا که در برهه‌هایی از تاریخ متلاطم اسلام، موجب تفرقه و از هم پاشیدگی آن شده‌اند.پس از ذکر این مقدمه، نویسنده به اصول و ملاک‌های زیربنای اسلام برای ورود به بحث وحدت اسلامی می‌پردازد. سپس در ادامه به ویژگی‌های وحدت اسلامی توجه نموده و آن‌ها را در این موارد فهرست می‌کند:

1. در اسلام، وحدت، تنها از آن رو که وحدت است، مطلوب و پسندیده نیست؛ بلکه وحدتی از نظر اسلام درخور تجلیل است که گرد محور حق و اصول عالی انسانی و بر پایه نوامیس هستی باشد؛

2. مقصود از وحدت اسلامی، وحدتی است که ورای اختلافات فقهی و کلامی مذاهب گوناگون اسلام است و حتی با تمسک به قرآن و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله می‌توان ملاک‌هایی را برای رفع این گونه اختلاف‌ها به دست آورد؛

3. در اندیشه اسلامی، مقید بودن به مذهبی خاص، ملاک و مبنای وحدت جوامع قرار نمی‌گیرد. این جا نویسنده به فراگیرتر بودن الگوی وحدت اسلامی از مفهوم نوین همگرایی اشاره کرده و دلیل آن را این گونه بیان می‌کند که وحدت و همبستگی در عناصر صرفاً مادی، هر قدر هم قوی باشد، نمی‌تواند مبنای یک زندگی مشترک با اهداف و مصالح مشترک قرار گیرد و سرانجام، تضاد خواست‌ها، تباین افکار و در نتیجه، اختلاف نظر در تشخیص مصالح زندگی، شیرازه آن اجتماع را از هم می‌گسلد و وحدت اجتماعی و هماهنگی دسته جمعی را از میان خواهد برد؛

4. وحدت، ابعاد گوناگون سیاسی، علمی و فرهنگی دارد و مقصود از وحدت اسلامی، همة این ابعاد است.

نویسنده که در این فصل، خود را به طرح مباحث نظری وحدت جهان اسلام مقید می‌داند، با اشاره به تأسیس اتحادیه کشورهای اسلامی، آن را هدفی بزرگ قلمداد می‌کند که در حد و اندازه نظام‌های منطقه‌ای ارزیابی می‌شود و به گمان بسیاری، کارآمدترین بدیل ساختاری برای نظم نوین جهانی در سده حاضر مطرح است. بر این اساس، تأسیس اتحادیه کشورهای اسلامی، یک ضرورت راهبردی برای کشورهای اسلامی ارزیابی می‌شود که در ارتباط وثیق با منابع و هویت آن‌ها است؛ به همین دلیل، ضروری است تأمل درباره شیوة عملیاتی کردن مبانی این تأسیس نوین، در دستور کار همة اندیشوران متعهد جهان اسلام قرار گیرد.

درادامه، نویسنده، پیش از پرداختن به موضوع اتحادیه اسلامی، به بررسی مفهوم جهان اسلام و مبانی ایجابی آن پرداخته و قائل است که وحدت واحدهای جهان اسلام در سطوح تحلیل مختلف ملی، فراملی و فروملی قابل طرح و بررسی است. همچنین وحدت جهان اسلام، در دو حوزه متفاوت معرفت شناسی، یعنی معرفت‌شناسی مکتبی و معرفت‌شناسی عقلایی قابل تبیین است که توجه به آن‌ها برای فراهم کردن زمینه‌های مفهومی و عملی این مهم، بسیار اهمیت دارد.

پس از پرداختن به امت واحد، نوبت به مبانی مکتبی وحدت می‌رسد که فهم آن بدون پشتوانه مبانی اعتقادی امکان پذیر نیست و تا این مبانی در جوامع اسلامی تحکیم نیابند، فروع و نتایج آن نیز دست نیافتنی خواهد ماند. همچنین در رابطه با مبانی عقلایی وحدت که یکی از مهم‌ترین پیامدهای عقلانی وحدت جهان اسلام، استفاده از ظرفیت‌ها و مزیت‌های نسبی اقتصادی، سیاسی، دفاعی، امنیتی، نظامی و فرهنگی جهان اسلام به منظور دستیابی به اهداف نظام در حوزه‌های مختلف است.در ادامه این فصل، وحدت در جهان اسلام و انواع وحدت، مورد توجه قرار می‌گیرد که می‌توان به وحدت مطلق، وحدت مصلحتی عارضی و وحدت معقول اشاره کرد؛ نیز پرداختن به ملاک‌های وحدت در نظام بین الملل، پیش از پرداختن به مبانی وحدت اسلامی که البته چندان لازم نمی‌نماید.

راه‌کارهای ایجاد وحدت

برای ایجاد وحدت؛ ضرورت دارد:

الف. بین واحدهای سیاسی مورد نظر، یک نوع وابستگی متقابل وجود داشته باشد؛

ب. نیروهای وحدت بخش، نقش خود را ایفا کنند؛ چرا که نقش نخبگان سیاسی و دولتمردان در مرحله پیش از وحدت، بسیار تعیین کننده است؛ چون در حقیقت، این گروه‌ها هستند که نخستین تصمیمات را در ایجاد علت و نزدیکی با کشور دیگر اتخاذ می‌کنند؛

ج. در مرحله سوم فراگرد وحدت، مبادله کالا و افراد، روابط و ارتباطات میان نظام‌ها یا واحدهای سیاسی به نحو بارزی افزایش یابد؛

د. حالت وحدت و همگرایی، به حد بلوغ و رشد رسد.

حال می‌توان به برخی جهات که مولف کتاب، در راستای وحدت و همبستگی ملل یا کشورها در نظر گرفته است، اشاره کرد که عبارتند از: نژاد مشترک، زبان مشترک، همبستگی اقتصادی، اتحاد سیاسی چند کشور با ملیت‌های گوناگون و زبان‌های متفاوت که تحت یک نظام و حکومت واحد، متحد می‌شوند و در نهایت، وحدت مذهب و عقیده که از مهم‌ترین و پایدارترین عللی است که موجب اتحاد اشخاص و اقوام مختلف بوده و هست.

مبانی وحدت امت اسلامی

دربارة مبانی وحدت اسلامی باید گفت منشأ حقیقی این وحدت، همان دین اسلام است که ریشه در فطرت انسان دارد. این وحدت فکری و ایدئولوژیکی، مهم‌ترین مبنای وحدت در جامعه اسلامی است.اسلام، به خودی خود، محلی برای تشتت در فکر و عقیده ندارد و تمامی علل و عوامل مورد لزوم برای برقراری وحدت فکری در این دین، پیش بینی شده است. همچنین لازم است ذکر شود که امت اسلامی، فضایل و امتیازات ویژه‌ای دارد که این فضایل می‌توانند وحدت و همبستگی ملت مسلمان را تا سر حد کمال همراه داشته و ضامن حفظ و بقای این وحدت باشند. این امتیازات را می‌توان این گونه فهرست بندی کرد:

1. توحید، تمام یکتاپرستان را در یک راستا، متحد می‌کند؛

2. ابعاد جهانی اسلام، از امور مسلّم است؛

3. قرآن، پیوسته رسالت حضرت محمد صلی الله علیه و آله را برای مسلمانان بازگویی می‌کند.

در نتیجه می‌توان گفت برای ایجاد وحدت مسلمین، نخست باید اختلافات کهن که در غفلت و ناآگاهی مسلمین ریشه دارد را با تعمیم آگاهی و گسترش معرفت اسلامی از بین رفته و پیوند برادری فراموش شده، بار دیگر احیا کرد.شرط بعدی در تحقق آرزوی اتحاد اسلام و برقراری وحدتی فراگیر میان مسلمانان، در این نکته نهفته است که هر مسلمان، باید پیروی از دین و آیین آسمانی را شعار خود قرار داده و در راه اشاعه حقایق اصیل آن و افزایش آگاهی‌های اسلامی بکوشد، تا از این طریق، زمینه فکری و فرهنگی برای این منظور فراهم آمده و آمادگی رفع موانع موجود، ایجاد شود.

عوامل اختلاف انگیز

 

ریشه اختلاف کشورهای اسلامی، از دیگر مواردی است که مؤلف به آن می‌پردازد. وی با بررسی پیشینه تاریخی تفرقه در جهان اسلام، اولین مسأله‌ای را که سبب بسیاری از اختلافات میان مسلمین شد، خلافت و شرایط و ویژگی‌های خلفا می‌داند.در یک جمع بندی، می‌توان عواملی را که باعث پراکندگی و تشتت جامعه اسلامی و در نتیجه، سوق مسلمانان به تعارض در حوزه مسائل دینی و اجتماعی شد، در دو دسته عوامل درونی و عوامل بیرونی تقسیم‌ کرد. از عوامل درونی تفرقه در جهان اسلام، می‌توان به این موارد اشاره کرد:

 

1. اختلاف و تعدد مذاهب و عصبیت‌های مذهبی؛

 

2. جهل متقابل؛

 

3. جعل و انتشار اتهامات یا اکاذیب و تبادل القاب و اوصاف نادرست؛

 

4. عصبیت‌های قومی، غیر از تعصب‌های اعتقادی و جمود فکری گروهی از فرق اسلامی؛

 

5. انحطاط اخلاقی و سقوط در پرتگاه بی بند و باری؛

 

6. اختلافات و ادعاهای مرزی میان اکثر کشورهای اسلامی؛

 

7. اختلافات مسلکی سیاسی؛

 

8. توسعه طلبی‌های نظامی و سیاسی؛

 

9. اختلاف سطح درآمد در کشورهای مختلف اسلامی.

 

اما در رابطه با علل بیرونی تفرقه در جهان اسلام نیز می‌توان به مواردی همچون تهاجم سیاسی- فرهنگی به منظور فروپاشی قدرت اسلام، سست کردن پیوندهای توده‌های مسلمان با سنت اسلامی، قطع رابطه فرهنگی امت‌های مسلمان با خود اسلام، تضعیف زبان‌های اسلامی، شکل‌گیری رژیم صهیونیستی به منزله دشمن وحدت مسلمین، تأسیس پایگاه‌های نظامی در نقاط مختلف کشورهای اسلامی و حضور نیروهای نظامی بیگانه در هوا و دریا به منظور تهدید مسلمانان و … اشاره کرد.

پی نوشت:

[1]. Edward Cornish; Futuring the Exploration of Future; Maryland: World Future Society: 2004, p. 4.

[2]. Mc Hale J. and Mc Hale; M.C. Futures Studies: An International Survey; New York: United Nations Institute for Traing and Research; 1975; pp. 8-10.

[3]. Ibid.

[4]. Oracle.

[5]. حسینی مقدم، محمد خواجویی، سخنرانی «آینده‌نگاری فناوری بر اساس پارادایم آشوب شناسی»؛ همایش آینده‌پژوهی، تهران، دانشگاه امیرکبیر، 1385ش.

[6]. همان.

[7]. Focal Points.

[8]. برت، نی‌نوس، راهنمای تمرین خلق و پردازش چشم‌انداز سازمان، ترجمه و ویرایش: محمد ازگلی، تهران: مؤسسه آموزشی و تحقیقاتی صنایع دفاعی1385ش.

[9]. همان؛ ص6.

[10]. Emilio Fontela; "Bridging the gap between scenarios and models"; Foresight; Vol. 2; No. 1; 2000.

[11]. White paper asympt. te; "Scenario and strategy on the value of separation"; http://www.opensourcescenarios.org/scenaro_separation.pdf

[12]. James Oglivy; Creating Better Futures: Scenario Planning as a Tool for a Better Tomorrow; Oxford University Press; 2002; pp. 65-66.

[13]. Peter Schwartz; The art of the long view; planning for the future in an uncertain world; New York: Doubly / Currency 1991; pp. 65-66.

[14]. مهدی المانجرا، آینده‌های دنیای اسلام، ترجمه و تلخیص: سیاوش ملکی‌فر، تهران، اندیشکده آصف، 1384.

دکتر سید یحیی صفوی

به کوشش: سید جواد میر خلیلی

منبع:ماهنامه انتظار موعود - شماره 28

ادامه دارد..................

اخبارمرتبط :

دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد