چند سال قبل وقتی تب ادغام وزارتخانهها در کشور بالا گرفته بود، خیلی از وزارت کشوریها به طنز صحبت از ادغام وزارت کشور و آموزش و پرورش میکردند، طنزی که ریشه در واقعیتی تلخ داشت.
به گزارش خبرگزاری فارس از گرگان، طرح این چنین طنزی ریشه در رفت و آمد بسیاری از نیروهای فرهنگی به این مجموعه دارد که بدون سابقه حضور در وزارت کشور، صاحب پستهای کلیدی این مجموعه میشوند.
بدون تخصص مدیریت یک کلاس را به شما نمیسپارند
اگر شما به عنوان یک نیروی اداری حتی اگر فرماندار باشید، بخواهید وارد آموزش و پرورش شوید مطمئن باشید موفق نخواهید بود، چرا که آن مجموعه این حرفه را تخصصی میدانند و اذعان میکنند که نمیتوانند بدون گذراندن دورههای تخصصی، فرزندان جامعه را به دست شما بسپارند.
اما این روند در وزارت کشور برعکس است، با وجود اینکه گستره مدیریت این سازمان از یک کلاس مدرسه فراتر میرود و تمامی جامعه را پوشش میدهد و تجربه و توانمندی خاص خود را نیاز دارد، آیا یک معلم میتواند بدون حتی یک روز تجربه کاری در این نهاد، فرماندار یک شهرستان یا مدیرکل شود و مدیریت یک شهرستان با دهها هزارنفر جمعیت یا یک ادارهکل را با صدها نیرو بر عهده گیرد.
مدیریت یک شهرستان را بدون هیچ تخصصی میتوان به معلمان سپرد
روند انتصابات در استانداری گلستان از بدو تشکیل استان تاکنون نشان داده که معلمان برای حضور در مناصب مدیریتی وزارت کشور بسیار اشتیاق دارند، اینکه چرا آنها مشتاق چنین منصبهایی هستند، موضوعی است که این گزارش به دنبال درک آن است.
اینکه چه مناسبتی بین وزارت آموزش و پرورش و کشور است، باید در انتصابات و مهاجرت معلمانی جستجو کرد که این چند ساله در زیرمجموعههای این سازمان سیاسی در کشور اتفاق افتاده است.
گلستان نیز طی یک سال اخیر مانند زمان دولتهای پیشین، شاهد حضور معلمانی است که این روزها به عنوان مدیر در مجموعه مدیریتهای اجرایی استانداری عهدهدار مسئولیت شدهاند، از مدیریت ادارهکلهای این مجموعه گرفته تا سمت فرماندار و البته حکایت همچنان باقی است.
هر چند شاید این نکته مهم باشد که استاندار گلستان که خود یک فرهنگی است و سالها در آموزش و پرورش به عنوان مدیر بالادستی خدمت کرده به استناد بخشنامه وزارت کشور تلاش کرد برخلاف اسلاف خود از مجموعه نیروهای خود استانداری و فرمانداری در بدنه مدیریتی بهره گیرد، اما روند انتصابها نشان داد با وجود برخی رویکردهای مثبت هنوز نگاه به معلمان در اولویت انتصابات استان است.
اینکه استانداری برای قشر فرهنگی چه جذابیتهایی دارد، موضوعی است که این گزارش در پی آن است تا بتواند در این مجال، جاذبههای حضور این قشر فرهیخته را در این مجموعه سیاسی واکاوی کند.
معلمان در وزارت کشور بیشتر دیده میشوند
ابتدا به سراغ وزارت کشور میرویم، یک دستگاه حاکمیتی با ویژگیهایی برجسته که برای حامیان هر دولت منتخب جذاب است و البته مهمترین این جذابیت قدرت حاکمیتی است که به عنوان یک دستگاه ستادی با همین قدرت بر عملکرد دیگر دستگاههای اجرایی نظارت میکند.
جدا از قدرت و جذابیتهایی که این مجموعه چه در قالب استانداری و زیرمجموعههایش و چه به عنوان یک سازمان فرابخشی ایفاء میکند، به دلیل پاسخگو بودن در معرض دید افکار عمومی است و صاحبان سمت در این عرصه به عنوان بخشی از جامعه پاسخگو در تیررس توجه مردم و افکار عمومی هستند.
این موضوع در آموزش و پرورش برعکس است و تقریبا با وجود اهمیت و ارزش حرفه معلمی، این قشر کمتر مورد توجه رسانهها قرار دارند و نقش آنها به دلیل ماهیت آموزش و پرورش، بیشتر در بخشی از جامعه که همان کلاسهای درس است، متمرکز میشود.
شاید بیشترین جذابیت برای یک معلم که در یک کلاس به عنوان معلم وظیفه تربیت و پرورش دانشآموزان را بر عهده دارد و مجبور است سالها در این مقطع و کلاس تدریس کند، حس آزادی است که پس از رهایی از کانون آموزش و پرورش به وی دست میدهد و البته این حس آن چنان قوی است که گاهی به او انگیزه میدهد، خطر کند و برای حضور در این مجموعه انتقال دائم بگیرد.
فقدان همنوایی گروهی در مجموع نیروهای بدنه وزارت کشور
از دیگر عوامل تحمیل نیروهای فرهنگی یا دیگر ادارات به سیستمی چون استانداری، نامنسجم بودن نیروهای مجموعه از لحاظ گرایش و تفکر همنوایی گروهی است.
مجموعه نیروهای استانداری از هم فاصله دارند، آنها از هم حمایت نمیکنند و به جای آن که به منافع جمعی فکر کنند، ضمن تخریب همدیگر، وسیلهای در دست افرادی میشوند که در این مجموعه مدیریت را بر عهده میگیرند.
در این مجموعه نگاه حمایتگرانه وجود ندارد که همین موضوع موجب میشود تا بسیار از نیروهای مهاجر به این سیستم از این نقطه ضعف برای غلبه بر سیستم اداری بهرهبرداری کنند.
شما اگر در همین سیستم بخواهید یک نیروی مجموعه را به عنوان مدیر قرار دهید و از همکارانش نظرخواهی کنید، آن چنان حمایتی را ملاحظه نمیکنید و حتی ممکن است مانع از این حرکت درون سازمانی شوند.
پیامد بیتوجهی به ارتقاء نیروها ناکارآمدی سیستم اداری است
برآیند این موضوع تزریق نیروها از سازمانها و نهادهایی چون آموزش و پرورش به این ساختار پیچیده اداری و سیاسی است که تقریبا هیچ سنخیتی با وظایف سازمانی این نهاد ندارند و پیامدی به نام ضعف کلی است که در این سیستم حاکم میشود.
عمر کارشناسی در هر سیستم اداری بین پنج تا 10 سال است و اگر شرایطی برای ارتقاء نیروها در چنین سیستمی فراهم نشود، این دستگاه به سمت روزمرگی، ناکارآمدی و فروپاشی حرکت میکند.
در این شرایط که سیل ورود فرهنگیان و دیگر ادارات به وزارت کشور همچنان ادامه دارد، نیروهای با تجربه این مجموعه انگیزههای کاری خود را از دست داده و به نیروهایی با کارآیی روزمره مبدل شدهاند، موضوعی جدی که مسئولان وزارت کشور به ویژه در گلستان باید برای آن تدبیری عاجل اتخاذ کنند.
انتهای پیام/83002/ی40/ژ1001


پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد