خبرگزاری فارس: وحدت و همگرایی کشورهای اسلامی به لحاظ عملی با توجه به خلأهای مفهومی و عملی موجود، مستلزم شکلگیری کار گروهها و کانونهای عمل و نظر در هر یک از حوزههای مورد توجه و حائز اهمیت در همگرایی و وحدت کشورهای اسلامی است.
فصل دوّم: جهان اسلام؛ قلمرو موضوعی و مفهومی
در آغاز فصل دوم، گفته شده است که فراهم نمودن زمینههای مفهومی و اجرایی وحدت جهان اسلام، ایجاب میکند در گام نخست، به این سؤال اساسی پاسخ داده شود که چه کشورهایی در زمره کشورهای مسلمان به شمار میروند و به عبارت دیگر، گونهشناسی کشورهای اسلامی، از چه خاستگاههای نظری و مفهومی تبعیت میکند؟در پاسخ به این سؤال، دو رویکرد و خاستگاه حقوقی و فقهی برای شناسایی کشورهای اسلامی، بحث و بررسی میشود.
1. رویکرد حقوقی
دربارة رویکرد حقوقی به این نکته اشاره میکند که حقوقدانان ـ با تکیه بر انگارهها و آموزههای حقوقی ـ در پاسخ به این سؤال که «اساساً چه کشوری را میتوان اسلامی و چه کشوری را غیر اسلامی خواند، پاسخهای متفاوت وگاه متعارض ارائه کردهاند؛ برای نمونه به گفته آیتالله عمید زنجانی، کشورهای اسلامی، امروزه به سرزمینهایی اطلاق میشود که مذهب رسمی آنها اسلام و بیشتر ساکنان آن، مسلمان هستند و به همین لحاظ، میتوان آن را با مفهوم «دارالاسلام» متقارب شمرد.مفهوم دیگری که با مفهوم کشورهای اسلامی، نزدیک است، جهان اسلام میباشد؛ اما امروزه مفهوم کشورهای اسلامی، دارای مفهومی خاصتر از جهان اسلام است.
در ادامه، نویسنده به گونهشناسی کشورهای اسلامی بر اساس حقوق اساسی و نظام سیاسی پرداخته و بر اساس آن، کشورهای اسلامی را به لحاظ آسیایی و افریقایی بودن آنها تقسیم کرده است. همچنین به گروه بندی کشورهای اسلامی به لحاظ زبان پرداخته، سپس شاخصها و معیارهایی را بیان کرده است که از نظر حقوقی، اسلامی بودن نظام سیاسی در کشورهای اسلامی معاصر بر اساس یکی از آنها سنجیده میشود. آنگاه به قانون اساسی برخی کشورها میپردازد که بر اساس شاخصهایی از قبیل اعتقاد بیشتر مردم به مبانی اعتقادی اسلام، بیان تعهد به احکام اسلام در قانون اساسی و غیره میتوانند اسلامی شمرده شوند.
2. رویکرد فقهی
اما درباره رویکرد فقهی، به مفهوم دارالاسلام توجه میشود؛ مهمترین مفهومی که در متن آن، مباحث فقهی مرتبط با جهان اسلام، کشورها و سرزمینهای اسلامی مطرح میشود. در پایان، از میان دیدگاههای ششگانه به دیدگاه مورد قبول خود اشاره میکند؛ دیدگاهی که قائل است دارالاسلام به جایی گفته میشود که شریعت اسلامی در آن، اجرا میشود و حاکم مسلمان در آن حکمرانی میکند و مردم آن را مسلمانان و غیر مسلمانان تشکیل میدهند؛ ولی ساکنان غیر مسلمان آن، تحت شرایطی برابر حکم اسلام، تسلیم هستند و حکومت اسلامی، از جان و مال آنان محافظت میکند و مقصود از غیر مسلمانان در این جا، اهل کتابند.
آینده و عوامل توانمندی جهان اسلام
در ادامه تلاش میشود دستهبندیهای انجام شده از کشورهای اسلامی، بررسی گردیده و از آن میان، دسته بندی نزدیک به هر دو خاستگاه فقهی و حقوقی انتخاب شود. آنچه در راستای فصل دوم، بیشتر نمودار است؛ بحث پرداختن به عوامل توانمندی جهان اسلام برای دستیابی به وحدت است که عبارتند از:
الف. موقعیت جغرافیایی؛
ب. موقعیت ژئوپلیتیکی برتر جهان اسلام؛
ج. موقعیت ژئواستراتژیکی منحصر به فرد جهان اسلام؛
د. موقعیت ژئواکونومیکی بی نظیر جهان اسلام؛
و. موقعیت ژئوکالچر.
در رابطه با موقعیت جغرافیایی، میتوان به جغرافیای طبیعی، انسانی و سیاسی اشاره کرد. همچنین در رابطه با جغرافیای انسانی جهان اسلام، میتوان به جمعیت، نژاد، اقوام، زبان، مذهب و مهاجرت پرداخت و در رابطه با موقعیت ژئوپلیتیکی برتر جهان اسلام و ژئواستراتژیک، میتوان به اهمیت خلیج فارس، ذخایر عظیم نفت و گاز، تنگه هرمز و…. اشاره کرد.
نیز در ارتباط با موقعیت ژئوکالچر جهان اسلام به تمدن اسلام، تولید علم و منابع علمی و وسایل ارتباط جمعی و تاثیر و تعدد آنها در این کشورها اشاره میشود. هر چند در این تقسیم بندیها ـ به ویژه در ارتباط با زیر مقولههای عوامل توانمند ساز ـ به گونهای، سلیقه نیز دخیل است؛ چرا که تقسیم بندی واحدی وجود ندارد و بسته به رویکردها و منظرهای مختلف در تقسیم این عوامل و زیر مقولههایشان، میتوان به فهرست بندی و آغاز آنها پرداخت.
فصل سوّم: همگرایی در جهان اسلام
در این فصل، ضمن بررسی مبانی مفهومی همگرایی، عوامل مؤثر در همگرایی و واگرایی جهان اسلام نیز بحث و بررسی میشود. نویسنده، با بیان این مطلب که مفهوم همگرایی، همواره یکی از مباحث محوری عرصه روابط بین الملل بوده، هدف از انتخاب این موضوع را طرح دوباره و تجزیه و تحلیل مفهوم، زمینهها و مبانی اتحاد اسلامی در قالب مفاهیم و نظریههای نوین همگرایی و واگرایی در ادبیات علوم سیاسی و روابط بین الملل معرفی میکند و میکوشد با استفاده از مباحث آینده پژوهی، چشمانداز همگرایی جهان اسلام را تشریح و تبیین کند.
به گمان وی، میتوان با استفاده از این مبنا، با شناسایی ظرفیتها و شاخصهای همگرایی در جهان اسلام، به این سؤال پاسخ داد که آیا جهان اسلام، شاخصهای لازم برای دستیابی به همگرایی و وحدت علمی را دارا است یا نه؟در ادامه این فصل، مفهوم همگرایی، مختصات آن و نظریههای مسلط این حوزه بررسی میشود و در ادامه بازخوانی همگرایی از دیدگاه فیلسوفان سیاسی، مانند افلاطون، ارسطو و … میآید.
سپس نویسنده، با نگاهی به کارکردگرایی و نوکارکردگرایی به همگرایی سیاسی میپردازد که عبارت است از ادغام دو یا چند واحد سیاسی مستقل در یک واحد مستقل جدید. همچنین به همگرایی اقتصادی، اجتماعی، فدرالیسم و فراملی گرایی پرداخته و آنگاه عوامل مؤثر در ایجاد همگرایی را بر میشمارد.
1. عوامل ایجاد همگرایی
الف. عوامل دینی و فرهنگی؛
ب. عوامل سیاسی؛
ج. عوامل جغرافیایی؛
د. عوامل اقتصادی که ذیل آن موانع فراروی ایجاد و گسترش همکاریهای اقتصادی میان کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی ـ از قبیل درآمد ناخالص داخلی، ساختار تولید، تراز منابع مالی و… ـ معرفی می شود؛
ه. عوامل امنیتی- دفاعی و ایجاد سازمانها و اتحادیههای منطقهای و فرا منطقهای.
2. عوامل ایجاد واگرایی
الف. اختلافات ارضی و مرزی؛
ب. ناسیونالیسم و نژاد گرایی؛
ج. تنوع نظامهای سیاسی؛
د. بی ثباتی سیاسی و رقابتهای منفی؛
ه. وابستگی برخی کشورهای اسلامی به قدرتهای بیگانه.
عوامل مقدم همگرایی
الف. لزوم وجود یک یا چند رهبر قدرتمند؛
ب. ضرورت وجود یک یا چند دولت قدرتمند؛
ج. لزوم وجود سازمان یا نهاد فراگیر.
در خاتمه این فصل، به کانونهای همگرایی و واگرایی در جهان اسلام اشاره شده است که ذیل کانونهای همگرایی به همبستگی با ملت مظلوم فلسطین، همبستگی جوامع اسلامی در مقابله با قدرتهای مستکبر و سلطه گر، همبستگی با حماسه مقاومت حزب الله در جنگ 33 روزه و حوادث بوسنی در دهه نود میلادی پرداخته است. نیز ذیل کانونهای واگرایی به اختلاف مذهبی در جهان اسلام، اختلافات قومی، اختلاف سیاسی، اختلاف فرهنگی و اختلاف سطوح اقتصادی و درآمدی جوامع اسلامی پرداخته است.
فصل چهارم: آیندههای همگرایی جهان اسلام
در فصل پایانی کتاب، نویسنده با اتکا به مطالعات نظری انجام شده در فصل پیشین و نیز دانش آینده اندیشی در چارچوب نمونة ادراکی پیشنهادی، آیندههای پیشاروی جهان اسلام را کاوش و بررسی میکند.در آغاز این فصل، با پرداختن به آینده اندیشی به مثابه علم و اهداف آینده پژوهی از قبیل تصور حوادث ممکن، ارزیابی احتمالات و یافتن حوادث محتمل و نیز تصمیمگیری در راستای امور ترجیح داده شده به کشف و پردازش چشمانداز آینده پرداخته و میگوید دستیابی به نقاط کانونی مطلوب در همگرایی میان کشورهای اسلامی، ضرورت ترسیم چشمانداز مطلوب برای چنین همگرایی را اجتناب ناپذیر میکند.
در ادامه به فرایند برنامه ریزی بر پایه سناریو پرداخته و هدف از آن را اصلاح و بهبود نظام مند تصمیمهای مربوط به آینده قلمداد میکند. سپس به اهمیت مطالعه آینده در اسلام، چشمانداز آیندههای جهان اسلام و ارائه الگوی مفهومی و راهبردی برای تمام وجوه وحدت امت اسلامی میپردازد.به گمان نویسنده، وی در این فصل در پی آن است که در راستای طراحی ارکان مدل مفهومی و راهبردی، ضمن توجه به وجوه مختلف وحدت کشورهای اسلامی، همزمان به لحاظ راهبردی بتواند به فرصتها و تهدیدها و نقاط ضعف و قوت هر یک از این وجوه و ارکان نیز نظر داشته باشد.
در ادامه به مهمترین دست آوردهای حاصل از وحدت و یکپارچگی جهان اسلام، اشاره شده که عبارتند از: دستاوردهای سیاسی، شناختی، اقتصادی، فرهنگی، دفاعی و حقوقی. آنگاه به آینده همگرایی اقتصادی و چالشها و فرصتهای فرا روی همگرایی اقتصادی در کشورهای اسلامی پرداخته شده است. مؤلف، همچنین در ادامه، با بررسی راهبردهای همگرایی اقتصادی کشورهای اسلامی، به سناریوی چند مرحلهای و مؤثر در همگرایی اقتصادی در آنها اشاره میکند.
در خاتمه کتاب نیز به آینده همگرایی فرهنگی، مذهبی، سیاسی، امنیتی و راهبردهای هر یک از اینموارد و نیز چالشها و فرصتهای فرا روی این همگراییهای چهارگانه میپردازد.با توجه به آموزههای «آینده پژوهی»، به چشمانداز آینده جهان اسلام در پرتو همگرایی میپردازیم و به همین دلیل به چند نمونه از این نوع آیندهنگری (فرهنگی، مذهبی و سیاسی) اشاره میکنیم.
آینده جهان اسلام در سایه همگرایی
1. آیندة همگرایی فرهنگی
بهرهبرداری از ارزشها، زمینهها و علایق مشترک فرهنگی از دیگر عناصر مهم همگرایی در میان کشورهای اسلامی به شمار میرود که در اینجا به بعضی از مؤلفههای آن پرداخته میشود.
راهبردهای همگرایی فرهنگی
دستیابی به همگرایی فرهنگی در جهان اسلام، مستلزم حرکت کشورهای اسلامی در جهت راهبردهای ذیل است:[15]
1. یک گام مهم، ارائة پژوهشهای عملی برای تبیین حقایق تاریخی از دیدگاه علمی بدون تعصبات مذهبی است.
2. باید توجه داشت که بروز تعصبات مذهبی، بیش از آن که از ناحیة اکثریت باشد که نیازی به آنها ندارد، از ناحیة جامعه اقلیتی است که میان یک اکثریت زندگی میکند و تحت فشار آنها است تا وقتی مشکل اقلیتها حل نشود، ماجرای اختلاف میان آنان و دیگران حل نخواهد شد. اقلیت، باید احساس کند تفاوتی با دیگران ندارد و این امر تنها با اعطای حقوق حقة او امکانپذیر است.
3. یک اقدام سیاسی برای وحدت، پدید آوردن شعارها و نمادها برای وحدت است که باید در دستور کار مراکز تبلیغی و رسانهای قرار گیرد. برای این کار، باید تمام مراکز هنری آماده شوند.
4. در جریان وحدت، باید هر چه بیشتر به دنبال مقاطعی از تاریخ گشت که بتواند نقطة اتکای هر دو طرف باشد؛ برای مثال، سیرة نبوی صلی الله علیه و آله باید با نهایت اهمیت دنبال شود. مسلماً در طرح سیرة نبوی صلی الله علیه و آله امکان آن هست که بدون مسائل فرقهای به آن پرداخته شود و بر اسلامیت به طور کلی و تجربة اسلامی، منهای آنچه به مسائل مذهبی مربوط میشود، تأکید صورت گیرد.
5. حفظ و ارتقای ملاکهای اخلاقی و تربیتی و روحیة نشاط در سطوح مختلف آموزشی بر اساس اصل «اخلاقمحوری» و «تربیتمداری» در نظام آموزشی، اهمیت بسزایی دارد.
6. برنامهریزی و هدایت نظام آموزشی در راستای پژوهشمحوری و حمایت از تولید فکر و اندیشههای علمی بر اساس اصل «پژوهش محوری» و تولید اندیشه باید در دستور کار قرار گیرد.
7. مسلمانان در اوج تمدنشان، در همة رشتههای علمی مثل علوم، هنر، معماری، ستارهشناسی، ریاضیات و پزشکی سرآمد بودند؛ اما اکنون در برخی علوم مانند گذشته سرآمد نیستند.
8. نهادهای آموزشی و تربیتی به قدر کافی مجهز به تأمین نیازهای مسلمانان برای پیشرفت فناورانه و علمی نیستند. بین مسلمانان نسبت به گروههای دیگر در جهان، بیسوادان بیشتری وجود دارند. بسیاری از متخصصان مسلمان، به سبب نبود انگیزة مناسب، حقوق ناکافی، تسهیلات تحقیقی ناکافی، کمبود فرصتها و پیامدهای سیاسی، در خدمت غیرمسلمانان هستند.[16]
2. آیندة همگرایی مذهبی
مبانی مکتبی و ارزشی مشترک، از مهمترین زمینههای همگرایی امت اسلام به شمار میرود. به سبب اهمیت این موضوع، بررسی مذهب به عنوان یکی از ابعاد مهم همگرایی کشورهای اسلامی، مورد بررسی قرار گرفته است.
چالشها و فرصتهای فرا روی همگرایی فرهنگی و مذهبی
کشورهای اسلامی، دارای یکی از عمیقترین اشتراکات فرهنگی هستند که زمینة بسیار مطلوبی را برای ایجاد همگرایی فراهم کرده است. اسلام، در جایگاه دین مشترک که موجب احساس قرابت هویتی مسلمانان شده است، همچنان در آینده به عنوان عامل همگرایی مطرح خواهد بود. به نظر میرسد با ظهور دشمن مشترک فرهنگی مسلمانان که استعمار فرانوی فرهنگی آمریکاست، این همگرایی افزونتر شود؛ اما این عرصه نیز با چالشها و فرصتهای گوناگونی روبهرو است که در ذیل ارائه میشود:[17]
چالشها
گسترش روند جهانی شدن حوزههای مختلف ـ به ویژه حوزة فرهنگی ـ موجب خواهد شد جهانی شدن با نفوذ به لایة «هویتی جهان اسلام» به ایجاد هویتهای تازهای همت گمارد که این هویتها به میزان زیاد، خود را از فرهنگ و تمدن اسلامی بیگانه میپندارد. بدین ترتیب، روند «استعماری فرهنگی» بازیگران سیاسی در جهان اسلام را شتاب بخشیده و در نهایت فروپاشی مفهومی آن را دنبال میکند.امروزه لیبرال دموکراسی در پی تکرار پروژة فروپاشی مفهومی جهان اسلام است؛ با این هدف که حلقة ایدئولوژیک اسلامی دچار بحران معنا شده و بدین ترتیب بلوک قدرت بیرونی، به علت قرار گرفتن در خلأ معنایی، به یک باره از هم بپاشد.[18]
فرصتها
اسلام، دین آرامش، صلح، پویایی و زندگانی است که به حیات بیش از یک میلیارد انسان با نژادها، قومیتها، فرهنگها، زبانها و منطقههای مختلف جغرافیایی معنا و روشنی بخشیده است. در این راستا، کشورهای اسلامی استحقاق بازیابی هویت بایسته و جایگاه شایستة خود را دارند.آگاهی مسلمانان از توان و ظرفیتهای بالقوة فرهنگی ـ اسلامی در ابعاد مختلف و بهرهگیری از توانمندیهای نهان ملل مسلمان در تقویت و ارتقای همگرایی بین آنها حائز اهمیت فراوان است.
تجدید حیات سیاسی و فرهنگی اسلام در قالب «اسلامگرایی»، بخشی از حرکت عمومی و معاصر در کشورهای اسلامی بوده و به عنوان یک جریان مهم مدنی وتأثیرگذار در عرصة اندیشه و حوزة عمل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی مطرح است؛ لذا ضمن تأکید بر ضرورت تفکیک اسلام گرایی مبتنی بر اسلام ناب از رویکردهای افراطی، هرگونه تندروی محکوم است.[19]جهان در هزارة سوم رویکردی معنوی پیدا کرده است.
رشد گرایش به اسلام در غرب اعم از آمریکا و اروپا از یک سو و رشد ضدیت و نفرت از آمریکا در کشورهای اسلامی و شرقی از سوی دیگر، گواه این مدعا است. رویکرد معنوی گرایشات بشری در هزاره سوم، موجب تقویت جایگاه اسلام در تعاملات جهانی کنونی شده و میتواند در جایگاه پشتوانة همگرایی فرهنگی کشورهای اسلامی که اسلام را مایة عزت و افتخار خود میدانند، عمل کند.
راهبردهای همگرایی مذهبی
در رابطه با فراهم کردن زمینههای همگرایی در ابعاد دینی ـ مذهبی بین کشورهای اسلامی، راهبردهای ذیل ارائه میشود:[20]
1. رهبران هر مذهب باید برای وحدت زمینهسازی کنند. این کار، در دو مرحله انجام میگیرد: نخست، ایجاد زمینههای ذهنی که اندیشمندان باید فراهم کنند. دوم، توصیههای عملی و راهبردی که نمیتواند از سوی علمای درجه سوم و حتی دوم مطرح شود.
2. انجام تحقیقات و انعکاس آنها در قالب کتاب و مقاله برای انعکاس آسیبهایی که مسلمانان در اثر اختلافات مذهبی در طول تاریخ متحمل شدهاند، گامی مهم برای ایجاد زمینههای ذهنی در راستای تکیه بر عوامل وحدتبخش به جای تفرقه است.
3. تاریخ تمدن اسلامی، حاکی از شکلگیری همگرایی پیرامون محور عرفان و معنویت است. زمانی که دنیای اسلام، علایق عرفانی گسترده داشت، توانسته بود نسلها و نژادها و طوایف مختلف را زیر سایة وحدتی فراگیر جای دهد و از آنان یک امت واحد شکل دهد.
4. پرهیز از افراطیگری و مهار افراطیها از دیگر مسائلی است که باید لحاظ شود. از بین بردن زمینههای شکل گیری این حرکات و نفی خشونت به عنوان ابزار این گروه، گام نخست در مهار افراطگرایی است.
5. عالمان و اندیشمندان، باید از اظهار نظرهایی که سبب تحریک هممذهبان آنان میشود، جلوگیری کنند.
6. وحدت اسلامی معطوف به حذف مذاهب و ریشهکن ساختن باورهای مذهبی و از میان بردن تمام اختلافات و گرایشها نیست؛ بلکه معطوف به التزام مسلمانان به اصول اسلام است.
چالشهای فراروی همگرایی مذهبی
با وجود این که جهان اسلام، مذاهب و فرقههای متعددی را در خود جای داده است، کشورهای اسلامی، برابر بیگانگان و دشمنان مشترک، اسلام را دین مشترک و عامل انسجام و پیوند میان خود میدانند. با وجود تلاش کشورهای اسلامی برای کاهش اثرات سوء فرقهگرایی، برخی از چالشهای جهان معاصر که در ذیل میآید، آن را تحت تأثیر قرار میدهد.
1. وجود تفکرات و گرایشات ارتجاعی در درون برخی کشورهای اسلامی موجب شده است این افکار منحط، جلوی حرکتهای مهم و ترقی خواهانه را بگیرد؛ به گونهای که حتی از سوی دشمنان اسلام نیز در راستای ایجاد اختلاف، مورد بهرهبرداری سوء قرار میگیرد.
2. بروز افراطیگریهایی که به دور از منطق واستدلال بوده و از اسلام چهرهای غیرمنطقی و خشونتپرور ارائه میدهد، چهرة معتدل اسلام را مخدوش کرده و اشکال غیرواقعی از اسلام نشان میدهند. زمانی که این گونه تفکر متوجه درون جهان اسلام میشود، موجب تقویت و تشدید شکافها و اختلافات میشود.
3. تعقیب وتقویت تفکراتی چون جدایی دین از سیاست، سکولاریزه شدن جریانهای سیاسی وگروهها و احزاب سیاسی، موجب به حاشیه راندن اسلام به عنوان عامل همگرایی میشود.
3. آیندة همگرایی سیاسی
چالشها و فرصتهای همگرایی سیاسی
ظهور و بروز ارادة همگرایی در حاکمان سیاسی، مقدمة همگرایی کشورهای اسلامی در ابعاد دیگر به حساب میآید. زمانی که دولتهای اسلامی، به ضرورت و اهمیت چنین تحولی پی برند، تلاشها به سوی ایجاد همکاری و همگرایی افزون خواهد شد. البته در این مسیر، نمیتوان از چالشها و فرصتهای فرارو که برخی از آنها در ذیل میآید، غافل شد:
چالشها
1. اختلافات سیاسی، نظامی و قومی موجود بین برخی کشورهای اسلامی، به ویژه کشورهای همسایه، به گونهای بوده که نه تنها مانع از اتحاد و همگرایی کشورهای اسلامی شده، بلکه آنها را دشمن یکدیگر معرفی کرده است.
2. بسط و نفوذ ایدههای غربی در حوزة اندیشة سیاسی، که همراه با پشتوانة عظیم فکری ـ رسانهای است، موجب میشود اصول عملی سیاست اسلامی و کارآمدی دین مورد تردید واقع شود، تا آن جا که اندیشهگران مسلمان، ایدئولوژی اسلامی را برای حضور در گسترة سیاست عملی، نیازمند الگوهای متعارف سکولاریستی معرفی میکنند.
3. مناسبات و شرایط برآمده از روند جهانی شدن که بر رابطهای نامتعادل بین بازیگران سیاسی استوار است، منجر به بروز نارضایتی نزد طیف عمدهای از دولتها شده است.
4. عدم تلاش جدی کشورها در رفع موانع همبستگی و برخورد انفعالی با دشمنان و غفلت از خودباوری و درک این نکته که میتوان با تکیه بر تواناییهای ذاتی به صورت فعال در جهان امروز ایفای نقش کرد، از دیگر چالشها در اینباره است.
5. از چالشها و مشکلات مهم، بروز و ظهور درگیریهای سیاسی، تبلیغاتی و نظامی بین کشورهای اسلامی است که به بیثباتی سیاسی و امنیتی در تعاملات این کشورها انجامیده و نابسامانی سیاستهای داخلی را نیز به آن افزوده است.
6. از مهمترین جلوههای واگرایی در جهان اسلام، واگرایی سیاسی است که مقصود از آن، تعدد حکومتها، احزاب و گروهها نیست؛ بلکه منظور، کشمکشهای منفعتطلبانه میان آنها است.
7. جوان بودن و نوباوگی بسیاری از کشورهای اسلامی، از جمله چالشهای همگرایی سیاسی کشورهای جهان اسلام است.
8. جنگهای داخلی دامنهدار در برخی کشورهای اسلامی و تداوم سیاستهای حکومتهای دست نشانده و ابرقدرتها در حوزة جهان اسلام، مانع یکپارچهسازی و همگرایی کشورهای اسلامی است.
فرصتها
1. بیداری کشورهای اسلامی و فشار غرب بر آنان، آنان را به تعامل با یکدیگر تشویق کرده است. اگر پیشتر، کشورهای اسلامی به دلایل مختلف، پیوندهای سستی داشتند، امروز پیوند مستحکمتر را برای امنیت خویش لازم میدانند.
2. جدای از روابط دوگانة کشورهای اسلامی با یکدیگر در زمینههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، خارج شدن سازمان کنفرانس اسلامی از انفعال در ایجاد همگرایی کشورهای اسلامی، کلیدی است. به نظر میرسد امروز عزم کشورها برای همگرایی راسختر از گذشته است.
3. وضعیت کنونی نظام بینالملل و قدرتهای آن، به گونهای است که توانمندیهای بالایی را مقابل بیتوجهی به جنبة معنوی و اخلاقی، از آن خود کردهاند.
راهبردهای فراروی همگرایی سیاسی
دولتها و دولتمردان در جایگاه عناصری که تصمیمات و اراده آنها نقش مهمی در حرکت به سوی همگرایی فرهنگی، مذهبی و اقتصادی دارد، پیش از هر اقدام، باید ایدة همگرایی را باور و درک کنند؛ همگرایی سیاسی گام مهمی در روند همگرایی جهان اسلام به شمار رفته و الزامات و راهبردهای ذیل را میطلبد:[21]
1. در درجة نخست، دولتهای اسلامی، باید وحدت را همچون یک اصل مسلم باور کرده و آن را مبنای سیاستهای عمومی خویش قرار دهند. یکی از مهمترین نتایج این امر، طراحی سیاستی است که بتواند امت اسلامی را به وحدت برساند. مهمترین این سیاستها، حرکت در راستای حذف تعصب و طایفهگری است که هم برای ایجاد وحدت سیاسی در کشورها اهمیت دارد و هم برای ایجاد همگرایی در جهان اسلام.
2. اتخاذ سیاست قوی همکاری بین مسلمانان و تنظیم سیاستهای مشترک، منافع منطقهای و جهانی مسلمانان را تضمین میکند.
3. از نظر سیاسی، جهان اسلام میتواند برای خود نقش یک قدرت منطقهای را تعریف کرده و به این ترتیب، زمینهای فراهم آورد که منافع کلیة کشورهای اسلامی تأمین شود. روایی و پایایی چنین نقش و جایگاهی، به دلایل ذیل است:[22]
الف. بهرهمندی جهان اسلام از کانونهای معتبر برای ایجاد قدرت؛
ب. داشتن ایدئولوژی برونگرا که قابلیت طرح خود را در گسترة جهانی دارد و دستکم در قلمرو جهان اسلام از مقبولیت اجتماعی برخوردار است؛
ج. سهم قابل توجهی که در شبکة ارتباطات جهانی ـ به دلیل توان تولید فکر و اندیشه ـ دارا است؛
د. امکان ارتقای سازمان نظامی خود و تبدیل آن به یک قدرت مؤثر در سطح منطقهای؛
ه. برخورداری از قلمرو جغرافیایی وسیع که در بردارنده جمعیتی بالا است؛
و. جغرافیای حساس و تأثیرگذاری در نظام جهانی.
4. تأسیس «اتحادیة کشورهای اسلامی» هدفی بزرگ ارزیابی میشود که در جایگاه کارآمدترین بدیل ساختاری برای نظم نوین جهانی در قرن حاضر مطرح است. از این منظر، بازیگران ملی با تعریف خود در قالب «بلوکهای قدرت منطقهای» به ایفای نقش پرداخته وتلاش میکنند در ساختار نظام جهانی، جایگاه منطقهای خود را ارتقا بخشند. به عبارت دیگر، جهان سیاست آینده، جهان مناطق و نه قدرتهای ملی و نه حتی قدرتهای هژمونیک خواهد بود.
نتیجه
وحدت و همگرایی کشورهای اسلامی به لحاظ عملی با توجه به خلأهای مفهومی و عملی موجود، مستلزم شکلگیری کار گروهها و کانونهای عمل و نظر در هر یک از حوزههای مورد توجه و حائز اهمیت در همگرایی و وحدت کشورهای اسلامی است. تدوین شرح وظایف هر کار گروه، به اجماع در زمینههای مفهومی منوط است.بر این اساس، همگرایی کشورهای اسلامی، یک ضرورت راهبردی برای کشورهای اسلامی ارزیابی میشود که در ارتباط وثیق با منابع و هویت آنها است؛ به همین دلیل، لازم است تأمل درباره نحوه عملیاتی کردن مبانی این تأسیس نوین، در دستور کار همه اندیشوران متعهد جهان اسلام قرار گیرد.
پی نوشت:
[15]. Zubair, hasan; The New World Order; Muslim Predicment; and the way out International; Islamic University of malaysia; 2004 Online at: http//mpra.ub.uni-muenchen.de/ 3009/MPRA paper No. 3009, posted 30; April 2007 / 07: 38 and look at Organisation of the Islamic Conference, OIC 10-year Action Plan; 2005..
[16]. Islamic Development Bank; Key Socio-Economic Statistics on IDB Member Countries; Statistical Monograph No. 26; 2006..
[17]. «چالشهای فرهنگی ـ تبلیغی و فرصتهای پیش رو»، همایش بین المللی «جهان اسلام؛ چالشها و فرصتها»، تهران، وزارت امور خارجه؛ 1383، ص 281ـ 323.
[18]. Lausnne Committee for World Evangelization; Underestanding Muslims "A New Vision, a New Heart, a Renewed Call"; Lausanne Occasional paper No. 49 2004 Forum for World Evangelization; Thailand, September 26 to October 5; 2004..
[19]. Fulya Celik; Muslims at a Crossroads: alienation or integration; Sunshine Mosque Open Day Sunday 29 April; 2007..
[20]. کامل، خیرخواه،«وحدت بر محور مکتب اسلام»؛ مجله مکتب اسلام، سال23؛ شماره 3، ص195.
[21]. محمد حسین، مظفری، مقاله «مبانی عینی همبستگی اسلامی»، هفتمین کنفرانس بینالمللی وحدت اسلامی؛ تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی؛ 1374..
[22]. محمد رضا، مجیدی، مقاله «کارکردگرایی و همگرایی جهان اسلام، استراتژی تقریب مذاهب اسلامی، تهران: مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلام؛ 1389، ص449.
دکتر سید یحیی صفوی
به کوشش: سید جواد میر خلیلی
منبع: ماهنامه انتظار موعود - شماره 28
انتهای متن/

پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد